کد مطلب:317079 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:304

مولود جدید
حضرت ام البنین همانطور كه بیان داشته و متعهد گردیده بود، وظایف خود را در خانه ی علی (ع) به بهترین وجهی انجام می داد و تمام وقت و همت خود را صرف بهبود وضع خانه و نگهداری از فرزندان زهرای اطهر می نمود.

ام البنین چون خود از خانواده معروف و اصیلی بود لذا صفات حسنه به نحو بارزی در وی وجود داشت و در نتیجه ازدواج با مولای متقیان نیز این صفات درجه صعودی خود را طی نمود و به قسمی گردید كه حقیقتا توانست توجه كامل مولا و حسنین و حضرت زینب را به سوی خود جلب نماید و چون از علاقه شوهر خود به نواده های پیغمبر اكرم به خوبی آگاه بود از این رو منتهای سعی و كوشش را در راه رفاهیت آنان به كار می برد و در این راه واقعا از روی واقعیت و نه برای حفظ ظاهر، فداكارانه جدیت به خرج می داد و قلبا



[ صفحه 28]



به آن وجودان عزیز ابراز ارادت و محبت می نمود.

شاید گفته شود كه این توجه ام البنین به فرزندان فاطمه در اوائل امر و در اثر نداشتن فرزند بوده است، ولی بایستی در نظر داشت كه مشارالیها پس از آنكه دارای اولاد متعددی از حضرت امیر گردید نه فقط كمترین تغییر و كاهش در احترام وی به آنان داده نشد بلكه این امر تشدید گردید و طوری شد كه ام البنین در كلیه موارد فرزندان حضرت فاطمه (ع) را بر فرزندان خود ترجیح می داد و چنانكه بعدا خواهیم دید و مشروحا شرح داده خواهد شد اصولا فرزندان خود را از نظر ارادت و محبت به نوادگان پیامبر گرامی به قسمی آموزش و پرورش داد كه كلیه آنها در واقعه تاریخی و بی نظیر كربلا جان خود را مشتاقانه و داوطلبانه در راه هدف مقدس برادر گرامی خود یعنی حضرت امام حسین فدا نمودند.

در هر حال حضرت امیر از ام البنین دارای چهار فرزند گردیدند كه اسامی آنها به ترتیب به شرح زیر می باشد.

1 - حضرت عباس (ع) معروف به اباالفضل

2 - جعفر



[ صفحه 29]



3 - عبدالله

4 - عثمان

كه از بین آنها حضرت عباس (ع) از همه بزرگتر و هم اوست كه بعد از امام حسین (ع) مبارزترین و شجاعترین فدائیان راه حق و حقیقت در فاجعه جانگداز كربلا بوده است.

در خصوص تاریخ تولد حضرت اباالفضل روایات مختلف می باشد ولی آنكه از همه صحیح تر و بیشتر مورد اتفاق است روز جمعه چهارم شعبان سال 26 هجری است و این تاریخ تولد را بسیاری از محققین و مورخین مورد اعتماد تائید و در كتب خود آن را نقل نموده اند و در اكثر اشعاری كه به مناسبت مولود با سعادت حضرت اباالفضل (ع) سروده شده تاریخ تولد آن وجود عزیز همان چهارم شعبان ذكر شده است مانند این شعر.

برید الله فوق ایدیهم خداوند تعالی

چهارم شعبان عطا فرمود ماهی بی قرین را

یا آنكه

شیعیان مژده كه اسرار خفی گشت پدید

هاتف از غیب بیامد و به ما داد نوید



[ صفحه 30]



كه شب چهارم شعبان به یقین می باشد

مولد حضرت عباس اباالفضل رشید

و با این ترتیب بایستی روز چهارم شعبان را روز ولادت پرچمدار كربلا دانست و عجیب این است كه روز سوم شعبان (البته با اختلاف سال) نیز مولود پرافتخار سومین امام عزیز یعنی حضرت سیدالشهدا می باشد و تقارن و تواتر روز سوم و چهارم شعبان با ولادت آن دو بزرگوار در خور توجه می باشد.

ضمنا تذكر این نكته كاملا ضروری است كه با وجود علاقه و ارادت زائد الوصفی كه به حضرت اباالفضل وجود دارد شاید عده معدودی از تاریخ ولادت آن وجود عزیز مطلع و باخبر باشند و دلیل آن نیز روشن است: زیرا كمتر دیده شده كه با ایجاد مجالس جشن و سرور در بزرگداشت چنین روزی فعالیت قابل توجهی به عمل آید در حالی كه همه می دانیم و كلیه مورخین و نویسندگان معترفند كه حضرت عباس دومین شخصیت بزرگ عاشورای حسینی بوده كه رفتار و كردار، شجاعت و رشادت و از خودگذشتگی وی



[ صفحه 31]



موجب اعجاب و شگفتگی همگان گردیده و حق آن است همانطور كه روز شهادت آن بزرگوار را با تشكیل مجالس تعزیت زنده نگاه می دارند همانطور نیز بایستی روز ولادت باسعادت پرچمدار كربلا را جشن گرفته و بدین وسیله مراتب ارادت خود را به مقام مقدس حضرت اباالفضل عرضه نمایند.

در هر حال، موقعی كه خبر تولد نوزاد را به مولای متقیان اطلاع دادند آن حضرت در نهایت اشتیاق فرزند جدید خود را دیدار نموده و در آغوش گرفتند و بعد در گوش راست نوزاد اذان و در گوش چپ اقامه خوانده و برای او دعای خیر فرمودند و اسم عباس را برای او تعیین فرمودند.

نوزاد از همان بدو تولد مورد توجه شدید پدر بزرگوار خود قرار گرفت و محققا آگاهی كاملی كه از سرنوشت آینده ی وی داشتند این عنایت و علاقه را تشدید می نمود. و در روایات است كه به كرات وقتی حضرت امیر قنداقه عباس (ع) را در دو دست می گرفتند و با نظر اشتیاق بر او می نگریستند آستین طفل شیرخوار را بالا زده و بازوی وی را مورد نوازش قرار داده و بر آن بوسه می زدند و سپس به حالت افسردگی دچار



[ صفحه 32]



می گردیدند. بارها ام البنین علت این امر و ناراحتی را از مولا استفسار می نمود ولی حضرت در قبال آن سكوت را ترجیح می دادند ولی در دفعات بعدی كه ام البنین در این باره اصرار و ابرام نمود حضرت فرمودند دلیل آن این است كه عباس در راه حق و حقیقت و در راه مساعدت و كمك به برادر خود نهایت فداكاری را می نماید و در اثر آن بازوان وی قطع می گردد...

مادر از شنیدن جریان امر به قدری ناراحت و دلتنگ گردید كه نتوانست از ریختن اشك خودداری نماید ولی وقتی مولای متقیان برای او تشریح فرمودند كه در اثر این فداكاری خداوند چه مقام و منزلتی به وی عطا خواهد فرمود نه تنها ناراحتی ام البنین مرتفع گردید بلكه تبسمی از شادمانی بر لبانش نقش بربست و از اینكه فرزندش دارای چنین رتبتی خواهد گردید سپاس حق را به جای آورد.



[ صفحه 33]